دستم را بگیر
گم شدهام
پیدا نمیشوم؛
درست مانند آن عصرِ اردیبهشت!
سویی از امید در من جوانه میزند
که شاید پیدا شوم
که شاید زنده شوم…!
آقای رئیس جمهور!
من هنوز هم بوی مرگ را در خود استشمام میکنم
اما با خود میگویم بیایم و درِ خانهات را بزنم؛ که تو خوب معنای گم شدن و سوختن را میفهمی!
از تو برایمان یه انگشترِ سوخته ماند و یک حسرت بزرگ!
نمیدانم در دنیای دیگر تو را خواهم دید یا نه
اما میدانم که تو تا ابد برای من،
برای ما،
برای ایران،
مرد خدمتی!
دوستَت داریم آقایِ رئیس جمهور!🇮🇷
“از طرف مردم ایران”
🏴معاونت فرهنگی دانشجویی موسسه اموزش عالی حکمت رضوی 🏴