شهید میلاد لرزان

شهید میلاد لرزان

نام و نام خانوادگی:    میلاد لرزان

نام پدر              :     محمد علی

ساکن                :    تربت جام

رشته                 : مدیریت صنعتی -کارشناسی ورودی ۱۳۸۶

عضو بسیج دانشجویی موسسه آموزش عالی حکمت رضوی

شهادت : عصر عاشورا در جریان مراسم سوگواری حضرت سید الشهداء (ع) مقابل حسینیه حضرت امام صادق (ع) شهرستان تربت جام توسط نارنجک پرتاب شده از سوی فریب خوردگان به شهادت رسید این دانشجوی شهید با فداکاری و نثار جان خویش به استقبال شهادت رفت و از وقوع فاجعه ای هولناک در تجمع  سوگواران حسینی جلوگیری کرد و به سوی معبود خویش پر گشود . روحش شاد و راهش پر رهرو باد .

شرح واقعه

یکی از حاضرین در آن واقعه که مداح مراسم بوده است اظهار داشته:

“طبق سنت هر ساله از مسجد امام جعفر صادق(ع) در حال حرکت به سوی منزل یکی از خانواده‌های شهدا در خیابان آزادگان بودیم که دو موتورسیکلت سوار به هیئت عزاداری نزدیک شد، ابتدا یکی از آن دو راکب ترقه‌ای را به سوی هیئت پرتاب کرد که در این لحظه حواس همگان به صدای ایجاد شده پرت شد و بلافاصله موتورسوار دیگری نارنجک را به حدفاصل من و شهید میلاد لرزان پرتاب و سپس متواری شد. وی گفت: با انفجار نارنجک تعدادی از سوگواران مجروح شدند و مراسم عزاداری به صحنه دیگری تبدیل شد به گونه‌ای که همگان با نگرانی به امر انتقال مصدومین به بیمارستان پرداختند.”

 

همچنین برخی دیگر از حاضران در مراسم  اضافه می کنند شهید لرزان با مشاهده نارنجک ، فداکارانه خود را بر روی نارنجک انداخته و در نتیجه بیشترین ترکش ها به وی اصابت کرده و به شهادت می رسد.

لازم به یاد آوریست که این حادثه در در ساعت ۲۰ و ۴۵ دقیقه روز چهارشنبه ۱۸ دی ۱۳۸۷ روی داد .

واکنش ها به این حادثه

غلامرضا اسداللهی نمایند مردم تربت جام در  مجلس شورای اسلامی با بیان این نکته که عاملان این حادثه عناصر فریب‌خورده و مربوط به گروه‌های افراطی و وهابی بوده‌اند آن را محکوم کرد. وی همچنین اظهار داشت اقدام مزدوران و منافقان در پرتاب نارنجک به سوی عزاداران حسینی سبب اتحاد بیشتر اهل تشیع و تسنن تربت جام شد.

در پی این حادثه ائمه جمعه سنی و شیعه شهرستان تربت‌ جام این اقدام را محکوم کردند و خاستار مجازات عاملین و مسببین این حادثه شدند.

لازم به ذکر است که پس از این حادثه اشخاص و اقشار مختلفی از مردم آن را محکوم کردند که در اینجا تنها به قسمت کوچکی از آنها اشاره ای مختصر شد.

یکی از اشعار مورد علاقه شهید لرزان

یادتان باشد لباس مشکیم را تا کنید

گوشه ای از قبر من این جامه را هم جا کنید

 

کاش من در شام تاسوعا بمیرم تا شما

خرجیم را نذر خرج ظهر عاشورا کنید

 

هم کفن دارم و هم قومی که دفنم میکنند

پس فقط هنگام دفنم یاد آن آقا کنید

 

از صدای ناله ها و گریه های مادرم

بیشتر یاد غم صدیقه ی کبرا کنید

 

آه من مردم ولی یک کربلا قسمت نشد

پیش مردم مایلم این نکته را حاشا کنید

 

مرگ من آمد ولی آقا نیامد، حیف شد!

فرصت دیدار را شاید شما پیدا کنید

(کاظم بهمنی)

یادی از شهید حادثه تروریستی تربت جام

او در کلاس درس دانشجویی نمونه بود. در رفتار متین و آرام و در گفتار دلنشین و بی نظیر بود. میلاد مرد آسمان بود نه زمین. در شجاعت یگانه روزگار بود و در نجابت آیینه بی تمثال، صدای گرمش همیشه در کلاس درس طنین می انداخت. او برایمان از غزلواره هایش می خواند و به حق در میان هم دانشگاهیانش برترین بود. او در میان نواندیشان، اندیشمندی خوش فکر و همچون ابوالفضل به یاری اندیشه و ایمان حسین برخاست و یاران حسین را یاوری کرد. نمی دانم از بودنش بگویم یا از رفتنش که دلهامان را سخت اندوهگین کرد و رفت. ما از میلاد بودن را آموختیم و رفتن را نیز خواهیم آموخت. یادم می آید کلاس درس فارسی عمومی بچه های مدیریت صنعتی، تب و تابی دیگر داشت. آن چه این همبستگی و صفا را بیشتر می نمود حضور خوبانی همچون میلاد لرزان بود. او دائم در تکاپوی ایجاد انجمن ادبی، هم اندیشی دانشجویان، تحلیل و نقد کتاب های ادبی با زمینه شعر و داستان بود.

انصافا یکی از بی نظیرترین دانشجویان کلاس درس بود و این آخرین دل نوشته اوست که قرار بود آن را ویرایش کنم.

 

از دور اتاق چشم تان برق می کشد

و پنجره را به سوی شب غرق می کشد

دیوار میان من و تو می خندد

این فاصله است که بین مان فرق می کشد